کد مطلب:270662 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:233

ضرورت شناخت
راه های شناخت كدام است؟ كدام راه نزدیك ترین و یقینی ترین است؟

شناخت، دغدغه همه دورانِ تاریخِ معرفت بشری است. در ابتدایی ترین مرحله تا به امروز و در فرداهای دور، همیشه این سؤال بنیادی انسان، او را به خود مشغول كرده است، كه: كیست؟ از كجا آمده؟ و به كجا خواهد رفت؟

نویسنده كتاب تمدن سال 2001 در آخرین صفحه كتاب خود چنین می نویسد:

«آیا سرانجام این تمدن، رفاه، تأمین اجتماعی، فراغت، و لذت، آدمی را به زندگی دلبسته خواهد كرد؟ آیا پس از جدایی مسئله تولیدِ مثل و لذت، باز هم تمدن بشری دوام خواهد داشت؟ و آیا انسان را به سعادتمندی خواهد رساند؟

كار ما روز به روز مؤثرتر و قوی تر از میلیون ها اجدادمان می شود. به این ترتیب، بشر به قدرت عظیمی در مصرف ـ وفور برای همگان ـ دست یافته و بر طبیعت احاطه پیدا كرده است. اما هنوز نمی دانیم برای چه به این جهان آمده ایم، اصلا كجا هستیم یا كه هستیم؟

حكمت ها، فلسفه ها، اخلاق ها و باورهای سنتی فقط كنجكاوی تاریخی ما را برمی انگیزند، و از بقایای آن ها مفاهیمی برای جهان ناپایدار و رنگارنگ و منقطع و منتزع گرد می آوریم كه گاه ما را سرگرم و گاه شیفته می كند... روشن است كه باید در پی دلایل و توجیهاتی باشیم كه انسان را در گذشته وادار می كند كه اخلاق و مذهب داشته باشد و به دنبال تصویری از «حقیقت» راز عظیم زندگی، بگردد، تا با تكیه برآن ها موفق به شناسایی این تصویر بزرگ «حقیقت» كه بر دیوار ابدیت افتاده است بشود» [1] .

سؤالی كه آرام و قرار را از انسان قرن بیست و یك گرفته و تا به جواب قانع كننده ای دست نیازد، همه چیز بر او تلخ است. جستجوی پاسخِ همین پرسش ها است، كه نِحله ها و مكتب های مختلف فكری و فلسفی را شكل داده است. شناخت علمی و تجربی، فلسفی و عقلی، عرفانی و شهودی سه حوزه هستند، كه این مكتب ها را متمایز ساخته است [2] .


[1] تمدن سال 2001، نوشته ژان فوراستيه، ترجمه خسرو رضايي از مجموعه چه مي دانم؟، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي.

[2] براي كسب اطلاع، به كتاب هاي شناخت شناسي، از جمله: اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبايي، آموزش فلسفه، آية اللّه مصباح و كتاب هايي از اين نوع مراجعه شود.